۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

بی مصرف

خانوم اومد خونه دید شوهرش تو رختخواب با زن زیبائی خوابیده.
رنگ از روش پرید و داد زد:
"مرتیکه بی‌ وجدان. چطور جرات میکنی‌ با زن نجیب و وفادار، و با مادر بچه‌هات یه هم چین کاری بکنی‌.
من دارم میرم و دیگه نمی‌خوام ببینمت. همین الانه طلاقم رو می‌خوام."
شوهره با التماس گفت: "عزیزم، فقط یه لحظه اجازه بده توضیح بدم که چی‌ شد و بعد هر کاری خواستی‌ بکن."
... 
خانومه گریه کنان گفت: "باشه ولی‌ این آخرین حرفیه که به من میزنی."
شوهره گفت:
" ببین عزیزم. من داشتم سوار ماشین میشدم که بیام خونه. این خانوم جوون ایستاده بود
و از من خواست که برسونمش. به نظرم خیلی‌ افسرده و نگران اومد و دلم براش سوخت و قبول کردم.
متوجه شدم که خیلی‌ لاغر و ژولیده است، به خصوص که گفت که مدتهاست که چیزی نخورده.
از سر دلرحمی اوردمش خونه و غذای‌ دیشبی که برای تو درست کردم و نخوردی گرم کردم و بهش دادم، که دو لُپّه همه را خورد.
دیدم که خیلی‌ کثیفه و لباسش پاره پوره است.
پیشنهاد کردم که یه دوش بگیره، که پذیرفت.
فکر کردم چند تیکه لباس بهش بدم. اون شلوار جین را که تنگت شده بود و دیگه نمیپوشیدی بهش دادم.
اون شورتی را هم که برای سالگردمون خریده بودم و هیچوقت نپوشیدی و گفتی‌ که من اصلا سلیقه ندارم بهش دادم.
اون پیرهنی که خواهرم هدیه بهت داده بود و هیچوقت نپوشیدی که حرص اون را در بیاری بهش دادم.
بعد اون پوتینی که کلی‌ پولش را دادی ولی‌ هیچوقت نپوشیدی چون یکی‌ از همکارات عین اونا داشت را هم دادم بپوشه.
" شوهره یه کم مکث کرد و گفت:"
نمی‌دونی چقدر خوشحال شد و چقدر تشکر کرد. بعد همینطور که داشت به طرف در میرفت گفت.
می بخشید آقا، چیز دیگه‌ای هست که خانومتون اصلا استفاده نمیکنه؟

۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه

لطیفه های پیج جوکر

هواپیما از موشک پرسید: موشک تو واقعا چطوری می تونی از من سریع تر پرواز کنی؟

موشک جواب داد: اگه تو کون تو هم مثل من آتیش می کردن از من سریع تر پرواز می کردی!
 
------
معلم ورزش به دانش آموز گفت : بخوابید رو زمین و رکاب بزنید.
یکی از دانش آموزان پایش را بالا گرفته بود ولی تکان نمی داد معلم از او پرسید چرا رکاب نمی زنی؟
جواب داد: چون دوچرخه ام تو سرازیری افتاده
---- 
به یارو میگن قبض آب و برق خونتو چطور پرداخت میکنی؟
میگه میذارم پشت برف پاک کن ماشین همسایمون غضنفر ،فکر میکنه قبض جریمست پرداخت میکنه!
----
دو شکارچی در جنگل بر روی درختها کمین کرده بودند. یکی از آنها از درخت سقوط کرد. شکارچی دوم احساس کرد دوستش که از درخت سقوط کرده، نفس نمی کشد و چشمانش باز و خیره مانده است.
او با موبایل با یک مرکز اورژانس تماس می گیرد و به فردی که گوشی را برمی دارد می گوید:
فکر می کنم دوست من مرده است، چکار باید بکنم؟
طرف مقابل به آرامی می گوید: دلواپس نباش، من می توانم به تو کمک کنم. ابتدا باید مطمئن شویم که مرد...ه است.
بعد از سکوتی که حکمفرما می شود، صدای یک گلوله به گوش می رسد. شکارچی دوم دوباره گوشی را برمی دارد و می گوید: بسیار خوب، حالا چه کار باید بکنم؟!

این جوک در بزرگترین طرح علمی پیرامون طنز انتخاب شده است. قضیه از این قرار است که انجمن پیشبرد علم، از کاربران اینترنت در سراسر جهان درخواست کرده بود که بامزه ترین جوکی که شنیده اند را برایش ارسال کنند. به گزارش رویتر 2 میلیون تن نظر دادند، این نظرات مشتمل بر چهل هزار جوک شد و جوک ها از هفتاد کشور جهان برای این انجمن ارسال شد. نتیجه انتخاب این جوک به عنوان خنده دارترین جوک دنیا بود. من که فکر کنم یه اشتباهی یا یه تخلفی تو انتخابات شده.
 -----
خوشفکر لب دریا نشسته بود ,هی می گفت ماشالا ماشالا، ازش
پرسیدن چرا هی میگی ماشالا گفت: پسرم نیم ساعت رفته زیرآب هنوزبالا نیامده
----
خاکی بودن آسفالت شدن را در پی دارد !
facebook.com/iranjoke

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

مراحل ساخت برج ایفل

در زیر مراحل ساخت برج ایفل را مشاهده می نمایید.


پایه های برج ایفل 
پایه های برج ایفل در حال ساخت
پایه و قسمتی از بدنه برج ایفل
بدنه برج ایفل
بدنه برج ایفل در حال ساخت
بدنه برج ایفل در حال ساخت
برجک برج ایفل در حال ساخت
برجک برج ایفل در حال ساخت
برج ایفل
برج ایفل

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

بیامک

پرواز شماره ۱۴۴ تهران مشهد سالم به زمین نشست !


مسئولین در حال برسی علت این حادثه هستند !
----
جدیدترین تابلوی راهنمایی و رانندگی !


جاده غضنفر دارد ! خطر پرتاب سنگ !
----
اگر تبعیدت کردن باهاتم ، اگر شکنجت کردن باهاتم


اگر اعدامت کردن باهاتم


ولی اگر بنزین خواستن ، من با اونام ! گفته باشم !
----
دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟


ماه یکیه … خورشید یکیه … زمین یکیه … خدا یکیه … مادر یکیه … پدر یکیه


منم یکی هستم !
----
از سرسبزترین نقطه ی قلبم… یونجه نثارت می کنم !
----
خداوند مرد را آفرید


به زن ها قول داد که مرد ایده آل


را میتوان در هر ” گوشه ” زمین پیدا کرد


و زمین را ” گرد ” آفرید که گوشه نداشته باشه !
----
از اداره کشاورزی مزاحمت میشم لطفا به محبتی که تو دلم کاشتی رسیدگی کنید !


با تشکر !
----
سلام خوبی !؟


یه زحمت بکش برام ، هروقت از جلوی آینه رد شدی ، دوست منم ببوس !
----
L : لنگه ی تو پیدا نمی شه .
O : عمرمی
V : وجودمی
E: انگار اس ام اس و اشتباه فرستادم . ببخشید
----
سال قبل برشما مبارك باد


سازمان حمایت ازعقب افتاده ها
----
زندگی زیباست بدون تو زیباتر هم میشه!

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

هترنمایی عکاسی و اسکناس

در زیر تصاویری را مشاهده می نمایید که عکاس خوش ذوق با استفاده از خطای دید انسان هنر نمایی کرده است.
برای دیدن تصاویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک نمایید


هنر نمایی با پول 
هنر نمایی با پول
خطای چشم
خطای چشم
خطای دید
خطای دید
تصویر تلفیقی با پول
تصویر تلفیقی با پول
پول و انسان
پول و انسان
عکس خطای دید
عکس خطای دید
تصویر خطای دید و هنر عکاسی
تصاویر خطای دید و هنر عکاسی
عکاسی و خطای دید

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

جوک لوس

مردی با اسلحه وارد یك بانك شد و تقاضای پول كرد وقتی پولهارا دریافت كرد رو به یكی از مشتریان بانك كرد و پرسید: آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
مرد پاسخ داد: بله قربان من دیدم سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا كشت او مجددا رو به زوجی كرد كه نزدیك او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید!!
----
ازغضنفرمی پرسن :عروسی پسرت کیه؟
می گه:این دوشنبه نه چهارشنبه ی بعدی
----
قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!
----
غضنفر دخترش بچه دار نمیشده ، هرچی دوا درمون میکنن جواب نمیده
آخرش شوهرش میدن !
----
تو دادگاه وكيل مدافع ميگه: جناب قاضي!
مردي كه شما محاكمه اش مي‌كنيد
پدري مهربان، انساني شريف و آدمي‌ با وقار است.
متهم ميگه: اين قرار بود از من دفاع كنه، نه از كسي ديگه.
----
معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم.
شاگرد: الف ? ب ? پ ? ت ? ث ? چهار ? پنج ? شش ? هفت...
معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم.
شاگرد: ا ? بي ? سي ? چهل ? پنجاه ? شصت ? هفتاد...
معلم: الفباي يوناني رو بگو ببينم.
شاگرد: آلفا ? بتا ? ستا ? چهارتا ? پنج‌تا ...
معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو.
شاگرد: نابرده رنج گنج ? پنج ? شش ? هفت..
----
حیف نون رفته بود امريكا. وقتي برگشت، ازش پرسيدن اونجا مشكل زبان نداشتي؟ گفت من نه، ولي امريكايها همشون مشكل زبان داشتن
----
حیف نون ميره خواستگاري،پدر مادر دختره ميگن دختر ما ميخواد درس بخونه،ميگه خوب من ميرم دو ساعت ديگه ميام!
----
غضنفر از خواب میپره پاش می‌شکنه
----
غضنفر داشته يكي رو بدجور ميزده و هي داد ميزده كمک كمک! بهش ميگن بابا تو كه داري اينو مي زني، دیگه چرا كمک ميخواي؟ ميگه آخه اين گفته اگه بلند شم لهت مي كنم ...
----
یک بار یکی پاش خواب میره پتو می کشه روش!