۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

لطیفه های فارسی

آقای سرخوش داشته با اخم پولکی می خورده بهش میگن چته؟

میگه : والله ما هر حرفی بزنیم شما میگین سرخوشه نمی فهمه …

ولی به خدا این چیپسا شیرینه …
----
به آقای سرخوش می گن با وطن جمله بساز. میگه من رفتم حمام و تنم را شستم. می گن نه!!با ط دسته دار. میگه اتفاقا با طی دسته دار شستم
----
یه روز آقای سرخوش و دوستش سوار یه تاکسی میشن. تاکسیه پژو بوده. بعد یکی از اونا به راننده میگه: اقای راننده یه نوار بزار حال کنیم. راننده میگه: خودت یکی از تو داشبورت انتخاب کن بزار. آقای سرخوش هم از تو داشبورت بین چند تا نوار یه نوار ویدیو پیدا میکنه هر چی سعی میکنه بزاره تو ضبط نمیتونه بزاره اون رفیقش می زنه تو سرش میگه ای گیج این نوار مال تریلیه نه پژو
----
آقای سرخوش زنگ می زنه فرودگاه می گه:
ببخشید خانم از تهران تا شیراز چقد راهه
دختره میگه یه لحظه!
آقای سرخوش میگه مرسی و قطع می کنه!
----
به آقای سرخوش میگن درد عشق بدتره یادرد دندون میگه: هنوزتو اتوبوس شاشت نگرفته
----
آقای سرخوش بعد از ۱۰ دقیقه از باجه تلفن بیرون میاد یه نفر ازش میپرسه سالم بود میگه آره فقط آفتابه نداشت
----
آقای سرخوش ۱نفرو تو خیابون میبینه میگه : ببخشید من شما رو تو دبی ندیدم؟ یارو میگه : نه آقا من اصلان دبی نرفتم.
میگه : چه جالب اتفاقا منم تا حالا دبی نرفتم
----
بابا جونم می دونی فرق مسلسل با تفنگ چیه؟؟
آره پسرم تفنگ مثل حرف زدن من می مونه
اما مسلسل مثل حرف زدن مامانت اینا است که یه ریز حرف می زنه.
----
به غضنفر اتوبوس میدن و میگن: ببرش پارک کن.

غضنفر هم صندلی های اتوبوس رو میکنه و برمیداره

و بجاش درخت میکاره.
----
به یارو زنگ میزنن میگن بابا شدی

میگه:به زنم نگید میخوام غافل گیرش کنم
----
یارو تلویزیون میخره بعد کنترلشو. پس میاره
به صاحب مغازه میگه:
بیا داداش این ماشین حساب توش بود ما حرومی بهمون نمیاد
----
غضنفر رو در اتاقش نوشته بوده wc .
میگن این چیه نوشتی میگه: مخفف welcome
----
غضنفر و شهرام داشتن با هم حرف می زدن:
شهرام : تو کجا به دنیا اومدی؟
غضنفر : تو بیمارستان!!
شهرام : آخی مریض بودی؟
----
غضنفر داشته هلو میخورده به هسته ی وسطش که میرسه میگه ایول گردو هم داره
----
غضنفر میره امتحان گواهی نامه بده چند بار رد میشه ،
بعد تو راه پلیس جلوش رو می گیره میگه گواهی نامه؟
غضنفر میگه دادین که حالا می خواین؟
----
غضنفر خرش میمیره .دوستهاش برای مسخره کردنش میرن تسلیت میگن.

غضنفر برمیگرده میگه ای بابا فکر نمیکردم خرم اینهمه فامیل داشته باشه
----
غضنفر با خانمش میرن پیک نیک زنش میگه بشینم زیر اون درخت خوبه.غضنفر میگه نه همین وسط جاده پتو بنداز امن تره!زنش میگه اینجا ماشین میزنه خلاصه بعد از مقداری بحث میندازن وسط جاده.بعد میبینن یه کامیون داره میاد طرفشون هر چی بوق میزنه اونا از جاشون تکان نمیخورن کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.غضنفر به زنش میگه اگه زیر اون درخت بودیم می مردیما

----
غضنفر با احساسات زنش بازی می کنه، سه هیچ می بازه

هیچ نظری موجود نیست: