۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

مراحل ساخت برج ایفل

در زیر مراحل ساخت برج ایفل را مشاهده می نمایید.


پایه های برج ایفل 
پایه های برج ایفل در حال ساخت
پایه و قسمتی از بدنه برج ایفل
بدنه برج ایفل
بدنه برج ایفل در حال ساخت
بدنه برج ایفل در حال ساخت
برجک برج ایفل در حال ساخت
برجک برج ایفل در حال ساخت
برج ایفل
برج ایفل

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

بیامک

پرواز شماره ۱۴۴ تهران مشهد سالم به زمین نشست !


مسئولین در حال برسی علت این حادثه هستند !
----
جدیدترین تابلوی راهنمایی و رانندگی !


جاده غضنفر دارد ! خطر پرتاب سنگ !
----
اگر تبعیدت کردن باهاتم ، اگر شکنجت کردن باهاتم


اگر اعدامت کردن باهاتم


ولی اگر بنزین خواستن ، من با اونام ! گفته باشم !
----
دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟


ماه یکیه … خورشید یکیه … زمین یکیه … خدا یکیه … مادر یکیه … پدر یکیه


منم یکی هستم !
----
از سرسبزترین نقطه ی قلبم… یونجه نثارت می کنم !
----
خداوند مرد را آفرید


به زن ها قول داد که مرد ایده آل


را میتوان در هر ” گوشه ” زمین پیدا کرد


و زمین را ” گرد ” آفرید که گوشه نداشته باشه !
----
از اداره کشاورزی مزاحمت میشم لطفا به محبتی که تو دلم کاشتی رسیدگی کنید !


با تشکر !
----
سلام خوبی !؟


یه زحمت بکش برام ، هروقت از جلوی آینه رد شدی ، دوست منم ببوس !
----
L : لنگه ی تو پیدا نمی شه .
O : عمرمی
V : وجودمی
E: انگار اس ام اس و اشتباه فرستادم . ببخشید
----
سال قبل برشما مبارك باد


سازمان حمایت ازعقب افتاده ها
----
زندگی زیباست بدون تو زیباتر هم میشه!

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

هترنمایی عکاسی و اسکناس

در زیر تصاویری را مشاهده می نمایید که عکاس خوش ذوق با استفاده از خطای دید انسان هنر نمایی کرده است.
برای دیدن تصاویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک نمایید


هنر نمایی با پول 
هنر نمایی با پول
خطای چشم
خطای چشم
خطای دید
خطای دید
تصویر تلفیقی با پول
تصویر تلفیقی با پول
پول و انسان
پول و انسان
عکس خطای دید
عکس خطای دید
تصویر خطای دید و هنر عکاسی
تصاویر خطای دید و هنر عکاسی
عکاسی و خطای دید

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

جوک لوس

مردی با اسلحه وارد یك بانك شد و تقاضای پول كرد وقتی پولهارا دریافت كرد رو به یكی از مشتریان بانك كرد و پرسید: آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
مرد پاسخ داد: بله قربان من دیدم سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا كشت او مجددا رو به زوجی كرد كه نزدیك او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید!!
----
ازغضنفرمی پرسن :عروسی پسرت کیه؟
می گه:این دوشنبه نه چهارشنبه ی بعدی
----
قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!
----
غضنفر دخترش بچه دار نمیشده ، هرچی دوا درمون میکنن جواب نمیده
آخرش شوهرش میدن !
----
تو دادگاه وكيل مدافع ميگه: جناب قاضي!
مردي كه شما محاكمه اش مي‌كنيد
پدري مهربان، انساني شريف و آدمي‌ با وقار است.
متهم ميگه: اين قرار بود از من دفاع كنه، نه از كسي ديگه.
----
معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم.
شاگرد: الف ? ب ? پ ? ت ? ث ? چهار ? پنج ? شش ? هفت...
معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم.
شاگرد: ا ? بي ? سي ? چهل ? پنجاه ? شصت ? هفتاد...
معلم: الفباي يوناني رو بگو ببينم.
شاگرد: آلفا ? بتا ? ستا ? چهارتا ? پنج‌تا ...
معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو.
شاگرد: نابرده رنج گنج ? پنج ? شش ? هفت..
----
حیف نون رفته بود امريكا. وقتي برگشت، ازش پرسيدن اونجا مشكل زبان نداشتي؟ گفت من نه، ولي امريكايها همشون مشكل زبان داشتن
----
حیف نون ميره خواستگاري،پدر مادر دختره ميگن دختر ما ميخواد درس بخونه،ميگه خوب من ميرم دو ساعت ديگه ميام!
----
غضنفر از خواب میپره پاش می‌شکنه
----
غضنفر داشته يكي رو بدجور ميزده و هي داد ميزده كمک كمک! بهش ميگن بابا تو كه داري اينو مي زني، دیگه چرا كمک ميخواي؟ ميگه آخه اين گفته اگه بلند شم لهت مي كنم ...
----
یک بار یکی پاش خواب میره پتو می کشه روش!