به یه بنده خدا ميگن: بابات به «رحمت ايزدي» پيوست
!بنده خدا ميگه: «رحمت ايزدي» ديگه كيه؟
ميگن: نه، منظورمون اينه كه «به ديار باقي شتافت»!
ميگه: «ديار باقي» كجاست؟
ميگن: يعني «دار فاني» رو وداع گفت!
ميگه: «دار فاني» ديگه چهجور داريه؟
ميگن: يعني «رخت از اين دنيا بر بست»!
ميگه: منظورتون رو نميفهمم!
ميگن: الاغ! باباي خرت مرد!
ميگه: خر من كه بابا نداشت
----
یارو میره تو لوله اتل متل توتوله
----
از حیف نون ميپرسن: تولدت چه روزيه؟
----
یارو میره تو لوله اتل متل توتوله
----
از حیف نون ميپرسن: تولدت چه روزيه؟
جواب ميده: 5 آذر.
ميپرسن: چه سالي؟
ميگه: هر سال!
----
یه آبادانیه و یه آمریکاییه و یه چینیه داشتن تو یه کنفرانس علمی در باره پیشرفتهای علمی کشورشون صحبت میکردن. چینیه میگه: ما یه موشک ساختیم که دقیقا وسط ماه فرود میاد. میگن: دقیقا وسط ماه؟! میگه: نه، حدوداً یه وجب اینورتر. بعد آمریکائیه میاد میگه: ما یه سفینه فرستادیم وسط مریخ. میپرسن: درست وسطش؟ میگه: نه، تقریباً یه وجب اینورتر. نوبت آبادانیه میرسه، هر چی فکر میکنه چیزی به نظرش نمیرسه، آخرسر میگه: ما تو کشورمون با چشمامون غذا میخوریم! همه ملت کف میکنن، میگن یعنی چی، مگه میشه؟ یعنی واقعا با چشماتون غذا میخورین؟! طرف میگه: نه، حدوداً یه وجب پایین
----
یارو تو دادگاه محاکمه میشد. وکیل مدافع هنگام دفاع ازش گفت: «آقای قاضی! مردی که شما محاکمهاش میکنید پدری مهربان، انسانی شریف، آدمیبا وقار، مردی درست کار و پاکدامن و شهروندی با انضباط و مطیع قانون است.» طرف در این هنگام به وکیلش اعتراض کرد و گفت: «آقای وکیل! تو از من پول گرفتهای، حالا داری از یک نفر دیگر دفاع میکنی؟»
----
یه یارو میگن اینجا چی کار میکنی میگه پس کجا چی کار کنم!
----
غضنفر زنگ می زنه رادیو می گه الو آقا اونجا رادیو است؟
----
یه آبادانیه و یه آمریکاییه و یه چینیه داشتن تو یه کنفرانس علمی در باره پیشرفتهای علمی کشورشون صحبت میکردن. چینیه میگه: ما یه موشک ساختیم که دقیقا وسط ماه فرود میاد. میگن: دقیقا وسط ماه؟! میگه: نه، حدوداً یه وجب اینورتر. بعد آمریکائیه میاد میگه: ما یه سفینه فرستادیم وسط مریخ. میپرسن: درست وسطش؟ میگه: نه، تقریباً یه وجب اینورتر. نوبت آبادانیه میرسه، هر چی فکر میکنه چیزی به نظرش نمیرسه، آخرسر میگه: ما تو کشورمون با چشمامون غذا میخوریم! همه ملت کف میکنن، میگن یعنی چی، مگه میشه؟ یعنی واقعا با چشماتون غذا میخورین؟! طرف میگه: نه، حدوداً یه وجب پایین
----
یارو تو دادگاه محاکمه میشد. وکیل مدافع هنگام دفاع ازش گفت: «آقای قاضی! مردی که شما محاکمهاش میکنید پدری مهربان، انسانی شریف، آدمیبا وقار، مردی درست کار و پاکدامن و شهروندی با انضباط و مطیع قانون است.» طرف در این هنگام به وکیلش اعتراض کرد و گفت: «آقای وکیل! تو از من پول گرفتهای، حالا داری از یک نفر دیگر دفاع میکنی؟»
----
یه یارو میگن اینجا چی کار میکنی میگه پس کجا چی کار کنم!
----
غضنفر زنگ می زنه رادیو می گه الو آقا اونجا رادیو است؟
مجری می گه بله بفرمایید.
می پرسه آقا الان صدای من داره پخش می شه؟
مجری می گه بله بفرمایید.
می پرسه: یعنی الان صدای من توی نونوایی هم داره پخش می شه؟
مجری عصبانی می شه میگه آره دیگه حرفتو بزن.
غضنفر می گه الو اکبر نون نخر ننت خریده!
----
ونی M T N ایرانسل یعنی چی؟ یعنی مردم تلفن ندیده!
----
ونی M T N ایرانسل یعنی چی؟ یعنی مردم تلفن ندیده!
۱ نظر:
با این لطیفه MTN ایرانسل کاملا موافقم.
ارسال یک نظر