۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

لطیفه قشنگ

برف روب




غضنفر موقعی که بچه بوده گم میشه میره پیش پلیس میگه :

ببخشید شما خانومی ندیدید که من پیشش نباشم !؟
----

غضنفر یتیم خونه میزنه روز اول جلسه اولیا و مربیان میذاره
----

به غضنفر میگن: دوست داری بابات بمیره ارثش به تو برسه؟

میگه: نه، دوست دارم تصادف کنه تا دیه هم بگیرم!
----

تست ازدواج غضنفر از زنش:
از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی با مثل خر کیف می کنی؟
----
حیف نون خوابیده‎ بود‎، میان‎ بیدارش‎ کنن‎ میبینن‎ پین‎ کد‎ میخواد‎ !
----

یه روزی حیف نون خواست سوار هواپیما بشه هر کاریش می کنن سوار نمی شه . می گن چرا؟ می گه می ترسم این پرنده هه سوء هاضمه بگیره
----

غضنفر پلیس مخفی میشه اداره پلیس تا شیش ماه نمیتونه پیداش کنه حقوقش رو بهش بده
----
غضنفر توي کوپه قطار به سمت مشهد مي رفته، به رو به روييش ميگه: به سلامتي از مشهد بر مي گرديد؟
----
يه روز آقای دست و دلباز داشته به خودش آب يخ ميريخته . ميگن : چرا اينجوري ميكني . ميگه: مي خوام سرما بخورم . ميگن: چرا؟ ميگه: اخه يه پنيسلين دارم داره تاريخش ميگذره
----

به حیف نون ميگن: سلام!
ميگه: هان
ميگن: نگو هان، بگو عليك سلام
ميگه: آهان
----

جمله قصار احتمالا از همسر حیف نون:
تنها چیزی که شهد ازدواج رو به کامم تلخ کرده شوهرمه!

هیچ نظری موجود نیست: