۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

جوکهای فارسی

هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!
----
غضنفر از تاکسی پیاده میشه ، راننده می گه : دستت لای در گیر نکنه ، غضنفر می گه : سرت لای در گیر نکنه
----
پیش بینی غضنفر در مورد جام جهانی :

به نظر من تو جام جهانی خارج قهرمان میشه !
----
غضنفر کلیدشو تو ماشین جا میزاره تا بره کلید ساز بیاره ، زن و بچش تو ماشین دو ساعت الاف میشن
----

به غضنفر میگن: میشه با دیگ مسی جمله بسازی؟

غضنفر: آره. .. من دیشب دیدم یک بار دیگه مسی برا آرژانتین گل زد!
----

از حیف نون می پرسن نظرت راجع به زلزله چیه؟
می گه طرح خوبیه، تکان دهنده است!
----
حیف نون به سن بلوغ می رسه، دم در میاره!
----
آقای دست و دل باز ماشین می خره، می ده تا براش جلدش کنند.
----
این یکی به اون یکی دو تا انگشت نشون می ده، می گه: این چند تاست؟
اون یکی می گه: کدوم یکی؟!
----
غضنفر منچ بازی می کنه، مار نیشش می زنه!
----
یک روز حیف نون می ره نارنگی بخره، اسم نارنگی یادش نمی یاد. بعد می گه: "آقا به من 2 کیلو پرتقال کم باد بده!"
----
زنی بچه به بغل سوار اتوبوس شد. راننده اتوبوس گفت: "بچه ی شما زشت ترین بچه ای است که در عمر دیده ام." به زن خیلی برمی خورد. زن به مسافری که در کنار او نشسته است می گوید: "شنیدید راننده چه توهینی به من کرد؟"
مسافر می گوید: "این میمون رو بده به من، برو پیش رئیس اتوبوسرانی ازش شکایت کن!"
این لطیفه به عنوان بهترین لطیفه ی جهان از نظر کاربران انگلیسی معرفی شد.

هیچ نظری موجود نیست: