۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

جوک حیوانات

روزی فیلی زخمی شد و او را برای جراجی به اتاق عمل بردند ، پس از عمل ، دکتر از اتاق خارج شد و با تعجب دید که مورچه ای جلوی در اتاق قدم می زند ، دکتر جلو رفت و پرسید : این جا چه می خواهی؟
مورچه جواب داد : آقای دکتر! این مجروح دوست من است ، آمده ام که اگر لازم شد برای آقا فیله خون بدهم.
----
گرگه بعد از کلی جستجو آی دی شنگول و منگول رو گیر میاره ، بعد از چت کردن باهاشون قرار میزاره. وقتی می ره سر قرار می بینه چوپان دروغگو اومده!
----
یه روز از یك گربه چینی میپرسن اسمت چیه میگه میونگ
----
اگه حيوونا قرار بود شغلي انتخاب کنن، حتما
وال ملوان، گورخر زنداني، لک لک شالي کار، دارکوب نجار، زنبورعسل قناد، بلبل خواننده، کرم ابريشم بافنده، ميمون بندباز و کبوتر پستچي مي شدند.
----
يه بنده خدايي داشته شناي قورباغه ميرفته، لك‌لك مياد مي‌خوردش
----
به بزه می گن چرا زنگولت صدا نمی کنه؟ می گه گذاشتمش رو ویبره!
----
حیف نان داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد یکی دیگه رد می شه میگه عجب خر باهوشی، حیف نان میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم!
----
خروسه سر کلاس به مرغه می گه: بهم نوک می دی؟
مرغه می گه نه!
خروسه می گه به جهنم! با خودکار می نویسم.
----
كبوتره دوپينگ ميكنه به جاي نامه ايميل ميبره!!!
----
تمساحه ميره گدايي،‌ ميگه: ‌به من بدبختِ مارمولك كمك كنيد!
----
يه سيب زميني قل ميخوره ميره تو لونه ي جوجه تيغي جوجه تيغي هم داد ميزنه آخ جون داداشي از سربازي برگشته !
----
یه خره با حسرت به یه اسبه نگاه می کنه و میگه: ای کاش تحصیلاتم رو ادامه می دادم
----
عنکبوته اکس میخوره، فرش می بافه!
----
یکی یه سوسمار پیدا میکنه. از دوستش می پرسه: چیکارش کنم؟
دوستش میگه : ببرش باغ وحش
فرداش دوستش می بینتش. می پرسه: چیکارش کردی؟
میگه : دیروز بردمش باغ وحش.. امروز هم می برمش سینما
----
يه روز يه گنجشكه مي خوره به يه موتوريه ميوفته زمين بلند مي شه می بینه كه تو قفسه, به خودش مي گه :اههههههههههههه موتوريه مرده!!!
----
یک روز آقا گرگه میره در خونه شنگول ومنگول میگه : منم منم مادرتون
شنگول منگول میگن : خفه شو آیفون تصویری داریم
----
يه مورچه عاشق مورچه همسايشون ميشه؛بعد از دو هفته ميفهمه چاي خشك بوده

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی با مزه بود