۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

لطیفه و جوک

اشتر خوشبخت

شتر خوشبخت



به غضنفر ميگن دو دو تا ؟ ميگه چهارتا . همه كف ميكنن ميگن ايول چه جوري حساب كردي ؟ ميگه با هم جمع كردم
----

به غضنفر ميگن ميزان تحصيلات ؟ ميگه PHD ميگين يهني چي ؟ ميگه:
Passed Highschool with Difficulties
----

به غضنفر میگن تو شهرتون آثار باستانی دارین؟ میگه نه ولی دارن میسازن
----
غضنفر ميره بالا درخت چنار . ميپرسن چيكار ميكني؟ ميگه دارم توت ميخورم! ميگن الاغ اون درخت چناره. ميگه الاغ خودتي، توت تو جيبمه!
----
طرف شب غضنفر رو بیدار می كنه میگه: به آسمون نگاه كن چی میبینی؟غضنفر: یه عالمه ستاره! طرف به غضنفر می گه : از اینهمه ستاره چی می فهمی؟ غضنفر: از چه نظر؟ ستاره شناسی؟ الهیات؟ فلسفه؟ از كدوم زاویه بگم؟ تو چی میفهمی؟ طرف: احمق! چادرمونو دزدیدن
----
معلم: بگو ببينم، اصفهان چند پل بزرگ تاريخي دارد؟ دانش آموز: ۳۵ تا. معلم: عجب! بشمر ببينم. دانش آموز: پل خواجو، پل فلزي و سي وسه پل
----
غضنفر چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. غضنفر میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، غضنفر یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده!
----
غضنفر يه تيكه يخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خيلي متفكرانه بهش نگاه مي‌كرده. رفيقش ازش ميپرسه: چيرو نگاه ميكني؟ طرف ميگه: ازش آب ميچيكه ولي معلوم نيست كجاش سوراخه!
----
غضنفر ساعتشو می بنده به سپر ماشینش .میپرسند چکار می کنی .میگه میخوام وقتم سپری بشه
----
غضنفر می خوابه توی جوب در خونشمن میپرسن چکار میکنی میگه میخوام در جریان قرار بگیرم

هیچ نظری موجود نیست: